خسرو حکیم رابط کتابی دارد از روزنوشته‌ها و خاطرات خود به نام «من با کدام ابر».

در آن داستانی دارد که مضمون آن به شرح زیر است:

روز سه‌شنبه در کلاس پنجم دبستان، به دانش‌آموران گفتم که شنبه امتحان تاریخ و جغرافیا دارید : شفاهی

  روز پنجشنبه گفتم: امتحان تاریخ و جغرافیا داریم.

همین امروز: کتبی.

همه اعتراض کردند که امتحان قرار نبود امروز باشد و قرار بود شنبه باشد.

همینطور قرار نبود کتبی باشد و قرار بود شفاهی باشد.

گفتم: همین است که هست. امروز است و کتبی است.

هر کس نمی‌خواهد بیاید جلوی کلاس بایستد.

از کلاس شصت نفری، سه نفر آمدند و جلوی کلاس ایستادند.

سوالات را روی تخته نوشتم و بچه‌ها پاسخ‌ها را روی کاغذ نوشتند.

وقتی امتحان تمام شد گفتم: از هر کدام از شما، ده نمره کم می‌کنم از تاریخ و ده نمره از جغرافیا.

و به این سه نفر بیست نمره می‌دهم در تاریخ و بیست نمره در جغرافیا.

تا بیاموزید که زیر بار ظلم نروید.

درس امروز ما ظلم ستیزی است…

انصافاً اگر شما بوديد جزو كدام گروه قرار ميگرفتيد؟


سخن روز : یک عمر در انتظاری تا بیابی آن را که درکت کند و تو را همانگونه که هستی بپذیرد

و عاقبت در می یابی که او از همان آغاز “خودت” بوده ای . . .ریچارد باخ



نظرات شما عزیزان:

سید علی
ساعت7:40---5 خرداد 1393
سلام

جالب بود

انصافا ما هم بودیم امتحان میدادیم
پاسخ:سلام ممنون


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: مطالب کوتاه اجتماعي ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:روزنوشته‌ها و خاطرات خسرو حکیم,ظلم ستیزی, | 9:45 | نویسنده : عاشق وطن |

.: Weblog Themes By SlideTheme :.